بگذار سر به سینه‌‌ی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده‌ی سر در کمند را بگذار سر به سینه‌ی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته‌جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست دلتنگم آنچنان که اگر ببینمت به کام خواهم که جاودانه بنالم به دامنت شاید که جاودانه بمانی کنار من ای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت تو آسمان آبی و روشنی من چون کبوتری که پَرَم به هوای تو یک شب بگذار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دیوار دانلود فایل تحقیق مقاله نرم افزار کتاب برنامه خلیج چت|چت خلیج پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان بلاگی برای یو فایل هر چی کی بخوای تقی نورپور